ساب

متن مرتبط با «احمد» در سایت ساب نوشته شده است

به زیارت شیخ احمد جامی

  • چند سال پیش که به افغانستان می‌رفتیم، حسرت دیدن تربت جام به دلم مانده بود. از کمربندی شهر رد شده بودیم. دیر شده بود و راننده می‌گفت که مرز را بعد از ساعت ۴ عصر می‌بندند. باید زودتر برویم. آن بار از کنار شهر تربت جام فقط رد شده بودیم. این بار اما فرصتش را داشتم.یک بار دیگر هم هوس تربت جام به دلم افتاده بود. یادم نیست چند سال پیش بود. رفته بودم ترمینال مشهد و احتمالا منتظر اتوبوس به سمت تهران بودم. سمت دیگر ترمینال پر بود از بنزهای ۳۰۲ و اتوبوس‌هایی خیلی خسته‌ای که رانندگان‌شان داد می‌زدند تربت جام تربت جام. الان‌ها که دیگر اصلا نمی‌شود ۳۰۲ دید در ترمینال‌ها. همان‌موقع هم کمیاب بود. یادم می‌آید تابستان بود. روی سقف ۳۰۲ها هم بلااستثنا کولر آبی آبسال ۴۰۰۰ کار گذاشته بودند. اصلا همان ۳۰۲های کولرآبی‌دار هوسش را به جانم انداخته بودند. بالاخره بعد از سال‌ها دست داد. این بار که حرم امام رضا رفتم بیش از هر موقع دیگری درگیر آینه‌کاری‌ها و سنگ‌کاری‌ها و حجاری‌ها و… شدم. به قدری زرق و برق از همه جا می‌بارید که اصلا احساس آرامش نداشتم. همه‌اش فکر می‌کردم همه‌ی این بازی‌ها از برای پول است و جذب بیشتر سرمایه. پیش خودم گفتم می‌روم تربت جام، می‌نشینم کنار مزار شیخ احمد جامی و سر در جیب مراقبت فرو می‌کنم که این روزها گویی کار دیگری از دست من برنمی‌آید. اول صبح راه افتادیم سمت ترمینال. اطراف ترمینال پر بود از تویوتا کرولاهای پلاک هرات که داد می‌زدند هرات حرکت هرات حرکت. برایم عجیب بود. چند سال پیش این گونه نبود. شرکت‌های مسافربری افغانی مشغول به کار بودند. باید می‌رفتی جلوی شرکت و یا این‌که زنگ می‌زدی تا ماشین بیاید دنبالت. ولی این جوری نبود که تو بروی جلوی ترمینال مشهد و انگار که بخواهی وارد ت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها