ساب

متن مرتبط با «دیدار» در سایت ساب نوشته شده است

به دیدار کاخ مرمر

  • دیروز به دیدار کاخ مرمر رفتم. قبل از بازدید به عمد چیزی در مورد کاخ مرمر نخواندم. حتی سعی کردم عکس‌های کاخ را هم نبینم. می‌خواستم پیش‌زمینه نداشته باشم. با تور سفرنویس رفتم. با توجه به شرایط فعلی‌ام برایم مبلغ تور گران هم بود. اما خودم را دربست سپردم به روایت مجری تور. بهانه‌ی اصلی روایت تور، ترور نافرجام محمدرضا شاه در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ در کاخ مرمر بود. به بهانه‌ی این ترور اتاق به اتاق کاخ مرمر را رفتیم و دیدیم و قصه‌ی ساخته‌ شدن این ساختمان مرمری سبز را که کم کم دارد صد ساله می‌شود شنیدیم. راستش قر و اطوارهای امنیتی بازدید از کاخ را هم دوست داشتم. در نگاه اول این‌که ساعت و موبایل و کیف و کلید و همه‌ی چیزهای فلزی‌ات را ازت بگیرند و برای ورود به کاخ از دستگاه فلزیاب ردت کنند و بعد به خاطر فلزی بودن سگک کمربندت همه‌جایت را بگردند آزاردهنده است. برای خانم‌ها هم که گیر می‌دادند به حجاب شدید. اما این‌که نمی‌شد موبایل برد و فرت و فرت عکس گرفت باعث می‌شد تا قدر دیدن را بیشتر بدانم. این گرفت و گیرهای بیهوده برایم یک جور مناسک ورود بودند و تجربه‌ی دیدن کاخ مرمر را قدسی می‌کردند. گفتم قدسی... کاخ مرمر را رضاشاه بنا گذاشت. سال ۱۳۰۶ در تکه‌ای از زمین‌های قجری خاندان فرمانفرماییان شروع به ساختن کردند و در سال ۱۳۱۶ کاخ مرمرین سبز با گنبدی شبیه به گنبد مسجد شیخ لطف‌الله آماده‌ی بهره‌برداری بود. تا سال ۱۳۴۴ دفتر کار و محل دیدارهای محمدرضاشاه بود. بعد از ترور محمدرضا راهی کاخ نیاوران شد و از سال ۱۳۵۵ کاخ مرمر تبدیل شد به موزه‌ی دستاوردهای حکومت پهلوی. بعد از انقلاب تا مدت‌ها دست کمیته‌ی انقلاب اسلامی و قوه  قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود تا سال ۱۳۹۹ که بار دیگر موزه شد. در ۴۰ سالی , ...ادامه مطلب

  • به دیدار شازده حمام

  • صبح رفتم به جلسه‌ی پنج‌شنبه‌ صبح‌های بخارا. به محمدحسین پاپلی یزدی از سر کتاب شازده حمام آن‌قدر ارادت پیدا کرده بودم که به خاطر ۱ ساعت نشستن پای حرف‌هایش پی ۳ ساعت رفت‌وآمد در تهران را به تنم بمالم. این‌که جلسات علی دهباشی هر بار یک جا برگزار می‌شوند خودش از جذابیت‌های او است. این بار نشست در یک تئاتر برگزار شد. علی دهباشی و محمدحسین پاپلی یزدی پشت یک میز وسط صحنه‌ی تئاتر نشستند و ما هم روی صندلی‌های طبقاتی تئاتر. سالن شلوغ بود و عده‌ی زیادی هم ایستاده بودند. فکر می‌کردم نشست در ستایش پاپلی یزدی باشد. محمد فاضلی دیر آمد. آن یکی سخنران هم گویا اصلا نیامد و خود پاپلی یزدی میدان‌دار شد و یک جورهایی چکیده‌ی یک عمر کار پژوهشی‌اش در مورد آب را بیان کرد. به نظرم جلسه‌ی امروز صبح بخارا مثل یک تد حرفه‌ای بود. خلاصه و دقیق و پرمغز.اول نشست علی دهباشی از روی کاغذ یک معرفی یک پاراگرافی از محمدحسین پاپلی یزدی ارائه کرد. لوله‌های اکسیژن به بینی علی دهباشی وصل بودندو کپسول اکسیژنش هم توی یک کیف دستی پایین پایش بود. خود پاپلی یزدی فقط در مورد آب صحبت کرد. این که می‌گویند خشکسالی شده است و کم‌آبی داریم و فلان و بیسار در عمر چندهزار ساله‌ی فلات ایران اصلا مسئله‌ی جدیدی نیست. ایران همیشه این گونه بوده است. فقط شیوه‌ی مواجهه‌ با مسئله عوض شده است. تا چند هزار سال و بدون ربط به پیش و پس از اسلام، مدیریت آب به دست خود مردم فلات ایران بوده است. آن‌ها آب را امانت خدا می‌دانستند و نسل به نسل ازش استفاده می‌کردند و مواظب بودند که نسل‌های بعدی هم از آن بهره‌مند شوند. دولت‌ها اصولا در بهره‌برداری از آب دخالت نمی‌کردند. نهایت دخالت آن‌ها تشویق سرمایه‌داران به طرح‌های ساخت قنات و کاریز و... بوده اس, ...ادامه مطلب

  • دیدار پیر یمگان پس از 1000 سال

  • قبلاً در مورد آقای محمدرضا توکلی صابری نوشته بودم؛ در مورد کتاب سفر برگذشتنی و پروژه‌ی دوست‌داشتنی‌اش برای دوباره رفتن تمام مسیرهایی که هزار سال پیش ناصرخسرو رفته: «ولی جا پای ناصرخسرو گذاشتن کاری بس, ...ادامه مطلب

  • دیدار در گلشهر

  • وقتی رسیدیم فلکه دوم گلشهر آقا رضا منتظرمان بود. اتوبوس اسکانیایی آمده بود کنار میدانچه پارک کرده بود. تعجب کردم که اتوبوس به این گندگی چطور از کوچه های تنگ و باریک آمده این جا. تا به حال همدیگر را حضوری ندیده بودیم. نشانه ی من کاپشن آبی ام بود و این که روبروی مسجد ابوالفضل کنار در سمت شاگرد این اتوبوس ایستاده ام. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها