چند تا کتاب از سری مختصر و مفید آکسفورد هست که تصمیم گرفتهام پست سر هم بخوانم. به هم خیلی مرتبطاند: شهروندی، دموکراسی، مرزها، ملیگرایی، جهانی شدن، استعمار، پسااستعمارگرایی، چندفرهنگگرایی و مهاجرتهای بینالمللی. اگر میشد که مثل کتاب «دایاسپورا» همهشان را ترجمه کرد هم به نظرم مجموعهی خیلی به درد بخوری در فهم جهان امروز میشد. هفتهی پیش کتاب «شهروندی» را خواندم. هر بار که به دیدار یکی از آثار شکوهمند تاریخی ایران میروم این سوال که آدمهای عادی در آن دورهی تاریخی چگونه زندگی میکردهاند و چه حق و حقوقی داشتهاند توی ذهنم هی وول میخورد. بله، تختجمشید نشانگر شکوه و عظمت است. مهندسیاش بینظیر است. گنبد سلطانیه اعجازانگیز است. معبد چغازنبیل تحسینبرانگیز است و... اما آدمهای عادی چطور؟ رابطهی آنها در آن زمانها با هم چطور بوده؟ رابطهی آنها با حاکمانشان چطور؟ آیا آدمهای عادی در هر کدام از آن دورهها به یک نسبت قابل قبولی همانند حاکمانی که این آثار را ساختهاند توانگر بودهاند یا اینکه این آثار حاصل نابرابری در جامعه بود و چپاول حقوق آدمهای عادی بوده؟ کتاب شهروندی یک جورهایی تاریخ آدمهای عادی و روابطشان با همدیگر و حاکمانشان در طول تاریخ تا به امروز است. البته که تمرکز کتاب بر تاریخ یونان و روم باستان و غرب است: جایی که مهد دموکراسی است. به نظر ریچارد بلامی (استاد علوم سیاسی دانشگاه یوسیال لندن) اصلیترین ویژگی شهروندی در جهان امروز هم همین حق رای است. شهروندی سه جزء اساسی دارد: عضویت در جامعهی سیاسی دموکرات که در آن همه حق برابر دارند و به واسطهی این عضویت از یک سری حقوق و منافع برخوردار میشوند (حق حق داشتن) که در مقابل این وظیفه را برای آنان ایجاد می, ...ادامه مطلب
حالا دیگر روی آوردهام به کتابهای الکترونیک. فایلهای پی دی اف هیچ وقت تجربهی دلچسبی برایم نبودند. توی موبایل ریز بودند و چشمهایم اشکآلود میشدند. اگر هم زوم میکردم یه اشارهی اشتباهی کافی بود تا, ...ادامه مطلب
دیگر خرید از نمایشگاه سالانه ی کتاب تهران معنایی ندارد. گشتن های چند ساعته بر کف سنگ مرمر مصلای تهران برای خریدن کتاب فقط فرسودن پاهاست. تنه خوردن های پی در پی در شلوغی آدم ها فقط خسته کردن جسم است. ت, ...ادامه مطلب
میگفت همهچیز از خواندن جمعی یک کتاب شروع شد. کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» بهانهی جمع شدن آدمها بود. هفتهای یک فصل یا دو فصل و بعد دور هم جمع شدن و صحبت در مورد محتوای آن یکی دو فصل. اما فقط خواندن همان یک کتاب نبود. «چرا ملتها شکست میخورند» بهانه بود. مسیر اصلی بود. هر هفته به بهانهی هر فصل سراغ فیلمها و کتابهای دیگر میرفتند. انگار که «چرا ملت, ...ادامه مطلب
رفتیم خیابان بهار. رفتیم سراغ آقای نورنگار تا کیف دوربین بخرم. خریدم. بعد گفتم نزدیکیم برویم یک سر کریمخان. راست کرده بودم کتاب "اقتصاد ناهنجاریهای پنهان اجتماعی" را بخرم. خانم نیکا توی یکی از کامنتها وبلاگ پیشنهاد کرده بود و ته و تویش را که درآو, ...ادامه مطلب
به احسان میگویم: یعنی ما را میشناسند؟ میگوید: آره بابا. هر بار میریم ۴۵دقیقه ۱ ساعت با کتاب هاشون ور میریم. بعد کتاب هم نمیخریم. اگر هم بخریم، ارزون ترینهای کتابفروشی شونه. میگویم: چی کار کنم خب؟ ولی به نظر کتاب خوبی مییاد. لاغره. برای متر, ...ادامه مطلب
وبسایت معروف "گودریدز" در یک نظرسنجی همگانی سوالی را درباره آرزوی کتابدوستان مطرح کرده و پاسخهای برگزیده را که بعضا خواندنی و قابل تامل هستند، منتشر کرده است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «چه میشد اگر کتابخوانها دنیا را به دست, ...ادامه مطلب
یکی مثل همه by Philip Roth My rating: 3 of 5 stars "همه ی آدم ها گاهی با خودشان فکر می کنند که هیچ از آدم هایی که الان زنده اند صد سال دیگر روی زمین نخواهند بود... قدرتی عظیم همه جا را جارو خواهد زد. ولی مسئله ی او روز بود نه سال. داشت به مثابه آ, ...ادامه مطلب
یا نویسندهی کتابی، یا خوانندهی کتاب و یا ناشر کتاب و واسطهی بین خواننده و نویسنده. واسطه کارش معلوم است. دلال است. میخواهد به نویسنده کمترین پول را بدهد و از خواننده بیشترین پول را بگیرد. باید از هر فرصتی برای فروش استفاده کند. پس چیزی به اسم نما, ...ادامه مطلب